هی گفتم بذار بعدا، چند باری اون بعدا مورد نظر رسید و هی سعی کردم بنویسم و نشد و انگار تا وقتی خودش نخواد نمیشه! 

خواستم بعد از این همه وقت، بگم که هنوزم اینجا نوشتن رو دوست دارم. امشب هم خیلی تلاش کردم بشه که بازم نشد. خلاصه که تصور کنید یه چیز خفن و پر احساس نوشتم و بازگشت با شکوهی داشتم! 

لطفا از خودتون برام بگید. چه خبر؟

نیازمند تخیلات شما هستیم!

آنیا بلایت اظهار وجود می‌کند!

تا وقتی که آمپولش اختراع بشه :|

هی ,  ,نشد ,خلاصه ,هستیم ,تصور ,کنید یه ,تصور کنید ,که تصور ,یه چیز ,چیز خفن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تایل چرمی حفاظ سرنیزه رو دیواری جیرجیرکِ نارنجی مدرس و مشاوراستراتژیک رضا فضلعلی «سینما» . عصاره ناب سهند اقیانوس طلایی وب سایت طرح توجیهی و بیزینس پلن آماده اتحاد کاربران سایت ورزشی طرفداری